شعر حسرت
دوشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۴:۳۳ ق.ظ
حسرت
عمری مرا به حسرت دیدن گذاشتی
بین رسیدن و نرسیدن گذاشتی
یک آسمان پرندگی ام دادی و مرا
در تنگنای از تو پریدن گذاشتی
وقتی که آب و دانه برایم نریختی
وقتی کلید در قفس من گذاشتی
امروز از همیشه پشیمان تر آمدی
دنبال من بنای دویدن گذاشتی
- ۰ نظر
- ۱۶ تیر ۹۳ ، ۰۴:۳۳